×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

syahposh

mohsen

× خوبه عالی هم هست موفق باشی
×

آدرس وبلاگ من

syahposh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/syahposh

عجب

 

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که در همسايه ی صدها گرسنه،

چند بزمی گرم عيش و نوش می ديدم،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،
بر لبِ پيمانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می ديدم يکی عريان و لرزان؛

ديگری پوشيده از صد جامه ی رنگين؛
زمين و آسمان را،
واژگون، مستانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
نه طاعت می پذيرفتم،
نه گوش از بهراستغفارِ اين بيدادگرها تيز کرده،
پاره پاره در کفِ زاهد نمايان،
تسبیح را صد دانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
برای خاطر تنها يکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان،
هزاران ليلی ناز آفرين را کو به کو،
آواره و ديوانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به گردِ شمع سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان،
سراپایِ وجودِ بی وفا معشوق را،
پروانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به عَرشِ کبريايی، با همه صبزِ خدايی،
تا که می ديدم عزيزِ نابجايی،

ناز بر يک ناروا کرده خواری می فروشد،
گردشِ اين چرخ را،
وارونه بی صبرانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می دیدم مشوّش عارف و عامی،

زبرقِ فتنه ی این علمِ عالم سوزِ مردم کش،
به جز انديشه عشق و وفا، معدوم هر فکری،
در اين دنيای پُر افسانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
چرا من جایِ او باشم؛
همين بهتر که او خود جایِ خود بنشسته و تابِ تماشایِ تمامِ زشتکاری هایِ اين مخلوق را دارد!
وگرنه من به جایِ او چو بودم،
يک نفس کی عادلانه سازشی،
با جاهل فرزانه می کردم؛
عجب صبری خدا دارد! عجب صبری خدا دارد

****************************************************************
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق

 از اینـت ندانـر هر لحظه رنگی تــازه گیـری

به غیر از زهر شیرینت نخوانم

تو زهری ؛ زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی ؛ که شور هستی از توست


شــراب ِ جــام خورشیدی که جـان را

نشاط از تو؛غم از تو؛ مستی از توست

بســی گــفـتـند دل از عشــق برگیـر
که نیرنگ است وافسوناست و جادوست


ولـی ما دل به او بستیم و دیـدیـم

که او زهر است اما ... نوشداروست

چه غم دارم که این زهر تب آلود
تـنم را در جدایـی می گــدازد


از آن شادم که در هنگامه ی درد
غمی شیرین دلم را می نوازد

اگر مرگم به نــامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانیست


وگر عمرم به نـاکـامی سر آید

تو را دارم که مرگم زندگانی ست

**************************************************************

من از مـیـون مـردم میگریـزم

به اونجایی که دل میگه بهشته

گریزونـم من از مـردم همـیشه

ایــنم از بـازیهای سـرنوشتـه

غمت میگن منو دیوونه کرده

که کـار عاشقی سحر و جادو

میگن دیوونهء عشقه درسته

که من دیوونه ام دیوونه تـو

پـنهـون کـنـم از چـشـم حـسـودا

تو رو که گوهری گم شده بودی

تو رو که چون پرستوی مهاجر

به غم رفته به ناز اومده بودی

میخام از چشم بد دورت کنم دور

بــه اسـفند دل و آتـیش سـیـنـه

مـیخـام به پای چشمونت بمیرم

کـه راه و رسـم عـاشقی همینه

**********************************************************

غم از فراق تو دارم ای دوست

هر جا که تو باشی آنجا نکوست

غم هجرانت مرا سر با بیابان گذاشت

چه کنم که دوریت مرا سر به بیابان گماشت

جان شیفته لطف و صفای تو

مرا دیدار تو و وفق با چشای تو

****************************************************************

خـداحافظ ای قـلـب بـی تـاب مـن
که شدبعد از این خاک محراب من


خـداحافظ ای نــخـل هـای فــدک
کـه بــودی بــهـانـه بــرای کـتــک


خـداحافظ ای سـیـنـه های کـباب
که عالم بفرق عـلی(ع) شد خراب


خـداحافظ ای بـسـتـر غـرق خـون
خـداحافظ ای صـــورت لالـه گــون


خـداحافظ ای عـــقــدۀ در گـــلــو
کـه بـایــد شـوم بـا گــلـم روبــرو


خـداحافظ ای شهربی فـاطمه(س

شـده عـمـر غـم های من خاتمه


خـداحافظ ای خــاطــرات عـلی(ع)
که تـیـغ جـفـا شـد برات عـلی(ع)


خـداحافظ ای کــودکــان یــتــیــم

علی(ع)شد ز اشک شما دل دو نیم


خـداحافظ ای بـی کـسـان غـریـب
که وصـل حبـیـبم مـرا شد نصیـب


خـداحافظ ای غصـه هـای علی)ع(
کـه دیـگـر نـیایـد صـدای عـلـی)ع)

خداحافظ ای ،بیت الحزان یار

خداحافظ ای ، قبر پنهان یار

خداحافظ ای دوستان دشمنان

حلالم کنید ای همه کوفیان


خداحافظی کرده ام با همه

که چشم انتظارم بود فاطمه

**********************************************************

هميشه وقتي آشنا ميشي فکر ميکني اين آخرشه

بعد که جلو ميري کم کم آشنايي عميق تر ميشه

و اون موقع ميفهمي که شايد اون طوري که فکر ميکردي نبوده

يه دوست که واسش بتوني همه کاري کني

و اون دوستت باشه واسه شنيدن دلتنگيات

من پيداش کردم و رفت

حالا گاهي فکر ميکنم وقتي ميگفت"من اون طوري که فکر ميکني نيستم"

شايد يه چيزي پشتش بوده که من نمي فهميدم

ولي يه چيزو فهميدم

دروغ گفتن خيلي ساده شده

مثل قورت دادن يه ليوان وتکا

روزگار خيلي چيزارو روشن ميکنه

******************************************

منتظر مطالب بعدی باشید

 راستی نظر (*)یادتون نره
شنبه 26 مهر 1387 - 8:50:49 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

3462 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

1 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements